گنجور

 
وحیدالزمان قزوینی

سرّاج کزو بود خروشم

باشد به کفش عنان هوشم

از دیدن آن نگار شیرین

چون مورچه پر برآورد زین

آن آیه ی صنع لایزالی

صد زین، به نگاه کرده خالی

او راست ز بسکه ناز و تمکین

هرگز نرود به خانه ی زین

مشکل که به خانه ی من آید

وین عقده ی من ز دل گشاید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode