دایم ز نظاره ی کبابی
دارد دل زارم این خرابی
یار از دل زار پر حسابست
اوراق کباب ازین کتابست
اشکم به شب سیاه هجران
چون اشک کباب دارد افغان
تا کی گردد دل ستم کش
از غم چو کباب تر در آتش
دارد خَلِش از جدایی او
چون سیخ کباب بر تنم مو
هر لاله که در بساط راغست
از رشک شدن سنگ داغست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.