چو پوست تخت من است و کلاه پشمین تاج
به تخت و تاج کیانی کجا شوم محتاج
کلاه فقر بود خود اشاره در معنی
به اینکه دور کن از سر هوای افسر و تاج
زبان حالت درویش دلقپوش این است
که راه میکده باشد مرا بهین منهاج
ز جان و تن بگذر تا رسی به کعبه دل
که این بود حرم خاص و آن مناسک حاج
نظیر جذبه و عشق است عقل و نفس و فنا
براق و رفرف و جبریل و احمد و معراج
بنای هستی ما را به می خراب کنید
که خسروان نستانند از خراب خراج
خراب باده عشقم نه مست آب عنب
حریف عذب فراتم نه اهل ملح و اجاج
چه گویمت که چه دردیست درد عشق که هیچ
ز هیچکس نپذیرد به هیچگونه علاج
چنان به موج درآمد فضای بحر محیط
که اصل بحر نهان شد ز کثرت امواج
سروش گفت به وحدت که عشق مصباح است
بود تن تو چو مصباح و دل در او چو زجاج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تفکر و فلسفه عشق و زهد میپردازد. شاعر با اشاره به عدم نیاز به تاج و تخت، به سادگی و فقر افتخار میکند و بر این باور است که درویشی و ریاضت به او کمک میکند تا به مقام والایی برسد. او معتقد است که عشق و حالت درویشی از عقل و نفس فراتر بوده و به معراج و اتصال به حقیقت میانجامد. عشق را به مثابه دردی بیان میکند که هیچ درمانی ندارد و در نهایت، با تجلیل از خمر عشق، ظهور معانی والای روحانی و وحدت را در عالم هستی یادآوری میکند.
هوش مصنوعی: من بر روی جلدی بافتنی و کلاهی پشمی نشستهام و برای تخت و تاج شاهانهای که همگی دارند به آن وابستهاند، نیازی احساس نمیکنم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فقر و تنگدستی همچون کلاهی بر سر فرد است و باید از آرزوهای بزرگ و تجملگرایی فاصله گرفت. به عبارت دیگر، بهتر است از خواستهها و آرزوهای مربوط به مقام و ثروت دور شویم و واقعیت زندگی را بپذیریم.
هوش مصنوعی: در اینجا، زبان درویش دلقپوش به این معنی است که او میخواهد راهی برای رسیدن به میکده پیدا کند که بهترین و مناسبترین مسیر برای او باشد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به معبود واقعی و دل، باید از جان و تن خود گذشت، زیرا اینجا محل خاص زیارت است و مناسک حقیقی در اینجا انجام میشود.
هوش مصنوعی: عشق و جذبه به قدری قوی و تاثیرگذار است که عقل و نفس انسان و همچنین موضوعاتی چون فنا، براق، رفرف، جبریل، احمد و معراج را تحت تأثیر قرار میدهد. این احساسات به گونهای عمیق و روحانی هستند که میتوانند به تجربههایی متعالی و فوقالعاده منجر شوند.
هوش مصنوعی: بنای وجود ما را با نابودی ویران کنید، زیرا شاهان و سروران نمیتوانند از ویرانی چیزی به دست آورند.
هوش مصنوعی: من عاشق نوشیدنیهای شور و شیرین هستم و نه مانند کسانی که فقط به آب انگور دلخوشند. من به لذتهای گوارا و شیرین زندگی علاقهمندم و از تلخیها بیزارم.
هوش مصنوعی: به تو چه بگویم از درد عشق که هیچ کس نمیتواند آن را درک کند و هیچ درمانی برایش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: فضای دریا به قدری پر از موج و هیجان شده که خود دریا به خاطر این همه موج پنهان و ناپیدا شده است.
هوش مصنوعی: سروش به مفهوم اتحاد گفت که عشق مانند چراغی است. بدنت مانند چراغ و دلت همچون شیشهای است که در آن نور میتابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخ تو روز منیر است و زلف تو شب داج
برید صبر مرا تیغ عشقشان اوداج
منم که روز منیرم زمان زمان گیرد
ز عشق روز منیر تو گونه شب داج
چو حاجبان سر زلفت سیاه پوشیده ست
[...]
مرا دلی است زصد گه نهاده بر ره حاج
بباجشان شده لکن طمع نداشته باج
شکر شکسته ز مقلان غنچه بویا
سپر فکنده ز پیکان غنچه غناج
به پرده دار صبا داده جان که باز افکن
[...]
تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج
سِزَد اگر همهٔ دلبران دَهَندَت باج
دو چشمِ شوخِ تو برهم زده خَطا و حَبَش
به چینِ زلفِ تو ماچین و هند داده خراج
بیاضِ رویِ تو روشن چو عارِضِ رُخِ روز
[...]
چو بحر نامتناهیست دایما موّاج
حجاب وحدت دریاست کثرت امواج
جهان و هرچه در او هست جنبش دریاست
ز قعر بحر بساحل همی کند اخراج
دلم که ساحل بینهایت اوست
[...]
کسی که ملک دلش کرد خیل غم تاراج
پی عمارت آن غیر باده نیست علاج
جنون و عشق بتان باعثم به رسوائیست
کجاست می که مهیا شدست مایحتاج
به کوی عشق میان گدا و شه فرق است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.