این طرفه «سفینه »یی که در وی
کشتی کشتی قماش معنیست
گیرند بکف، چو اهل فضلش
چون کشتی نوح و، کوه جودیست
هر سوی ز اهل قال، بحثی
هر گوشه ز اهل حال، بزمیست
هر صفحه، ز قوت روح، خوانی
کزوی صد عمر میتوان زیست
هر سطر ز معنی روانبخش
جویی، از آب زندگانیست
الفاظ ز نکته های سیراب
هر یک صدفی پر از لآلیست
در پوست، چو گل نگنجد از شوق
پر بسکه زرنگ و معنیست
خود یک گل و، باغ و بوستانها
در هر ورقش، ولیک مخفیست
هر صفحه، ز شوخی معانی
چون پرده چشم مست لیلیست
تاریخ ملوک ملک فضل است
یا نسخه جمع و خرج گیتیست
گفتم تاریخ این سفینه:
«هی هی چه سفینه؟ بحر معنی است »!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خوان تو با نعیمتر چیست
وز حضرت تو کریمتر کیست
این ره نه به پای هر گداییست
در دست و زبان ما ثناییست
نی من کیام و ثنا کدام است
لا اُحصی انبیا تمام است
*
آنرا که تو افگنی بهر زیست
بر داشتنش به بازوی کیست
میخانهٔ دل طرب سرائیست
خوش بارگهی و خوب جائیست
گویند سرخوشیست در وی
هر دم او را ز نو نوائیست
آراسته اند خلوت دل
[...]
این بیهدهگوی بیخرد کیست
مقصود از این حکایتش چیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.