هر نقش درم بندی است، در دیده آگاهی
دائم ز فلوس خویش در دام بود ماهی!
در خواب نبیند شه، آسایش درویشی
درویش ندارد ره بر تخت شهنشاهی
با سر بسر آن کو، ره در دل شب میپو
گم کرده خود میجو، با شمع رخ کاهی
بگداخت غمش از تن، تا جامه و پیراهن
چون هیچ نماند از من، ای ضعف چه میخواهی؟!
بار عملی بر بند، تا هست روان در تن
کز کف رود این ساحل، کشتی چو شود راهی
اعضا و قوی، کردند ترکم بگه پیری
از خلق چنان دیگر خواهم ز که همراهی؟!
واعظ، غم روزی چند؟ یک شب غم خود هم خور
این زنگ ز دل خیزد، با آه سحرگاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زندگی و تنگدستی درویش و ناتوانی او در رسیدن به آرامش و آسایش است. شاعر به ناکامی درویش در جستجوی خوشبختی و مقامات بالا اشاره میکند و میگوید که او باید با غم و درد خود کنار بیاید. درویش در دنیای مادی گرفتار است و نمیتواند خود را در شرایط بهتری بیابد. همچنین، شاعر از بار مسئولیتها و مشکلات زندگی سخن میگوید و به نیاز به همراهی و همدلی اشاره میکند. در نهایت، او توصیه میکند که باید به غم و اندوه نیز توجه شود و آن را در کنار زندگی بپذیریم.
هوش مصنوعی: هر تصویری که میبینیم، نشانهای از درک و آگاهی ماست. ما همیشه در حال تلاش برای درک و شناخت خودمان هستیم، مانند ماهیای که در دام است و نمیتواند از وضعیت خود فرار کند.
هوش مصنوعی: در خواب هم شاه آسایش درویش را نمیبیند؛ چون درویش هیچگاه نمیتواند به تخت شاهی دست یابد.
هوش مصنوعی: به جستجوی کسی نرو که در دل شب گم شده، بلکه با نوری که از چهرهات ساطع میشود، او را پیدا کن.
هوش مصنوعی: غمش آنقدر او را در خود ذوب کرده که دیگر هیچ چیز از او باقی نمانده است. حالا ای ضعف و ناتوانی، چه چیزی را طلب میکنی؟!
هوش مصنوعی: بار مسئولیت را بر دوش خود بگذار، زیرا زمانی که جان در بدن است، اگر از این ساحل بگذری، مانند کشتی خواهی بود که راه خود را مییابد.
هوش مصنوعی: اعضا و نیروها، به من بیتوجه شدند و گفتند که پیری از دیگران چگونه میخواهم با آنان همراهی کنم؟
هوش مصنوعی: ای واعظ، چرا به غم روزهای آینده فکر میکنی؟ بهتر است یک شب هم به غم خود بپردازی. این احساسات از دل برمیخیزد و با آتش سحرگاهی آرام میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی
من دم نزنم زیرا دم مینزند ماهی
بر خیمه این گردون تو دوش قنق بودی
مه سجده همیکردت ای ایبک خرگاهی
خورشید ز تو گشته صاحب کله گردون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.