شوخیش را نکند گوشه نشین خانه زین
جوش این باده فزون است ز پیمانه زین
از ره چشم، بتان در دل کس جای کنند
حلقه چشم رکابست در خانه زین
دیده ها از مژه پر ساخته، پروانه شدند
شمع من رخ چو برافروخت ز کاشانه زین
راحت طالب مقصود ز رنج طلب است
منزلی نیست درین راه به از خانه زین
تا فلک خاتم و، خورشید نگین است درو
گوهری چون تو، ندیده است نگین خانه زین
همچو فتراک بخود واعظ از آن می پیچد
که چرا دیده ترا دیده بیگانه زین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.