درفشان گردد چو دانا، در سخن، خاموش باش
ابر نیسان لب چو بگشاید، صدف سان گوش باش
بحر رحمت تا زهر موجی در آغوشت کشد
زیر بار خلق، چون کشتی سراپا دوش باش
نیستی جز خار، اگر باشی ز سر تا پا زبان
گل اگر خواهی که باشی، پای تا سرگوش باش
هست هر موی سفیدی برتو دندانی ز مرگ
میخورد امروز یا فردا، سرت با هوش باش
طبعت از شوخی، اگر میل خودآرایی کند
از حریر خوی نرم خویش، دیباپوش باش
چند با شمع سخن در ظلمتآباد جهان
خودنمایی میکنی واعظ، دگر خاموش باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون صدف در حلقه دریادلان خاموش باش
با دهان گوهرافشان پای تا سرگوش باش
صرف استغفار کن انفاس رادر خانقاه
در حریم میکشان گلبانگ نوشانوش باش
نغمه عشاق را شرط است حسن استماع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.