مست آمد، با جمالی از شفق گلرنگ تر
چهره در دل بردن، از خورشید زرین چنگ تر
در تکلم از خرام خود بتمکین تر بسی
در تغافل از نگاه خویش، شوخ و شنگ تر
نازک اندامی که من دیدم، خدا روزی کند
چون قبا برگرد او گردیدن، اما تنگ تر
من سری دارم پر از جنگ و، لبی از شکوه پر
او دلی از شیشه نازکتر، ز خارا سنگ تر
خارج از قانون بود، در پرده هم حرف طلب؛
نغمه یی از بینوایی نیست، سیر آهنگ تر
ما اسیران در خم دوران شکار جرگه ایم
عرصه را زآن میکند هر لحظه بر ما تنگ تر
عیب ما را یک بیک چون دوستان برما شمرد
هیچکس با ما نبود از خصم ما یکرنگ تر
در دو روز زندگی، واعظ غم روزی مخور
رزق اگر تنگ است، باشد وقت از آن هم تنگ تر!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر
ناله ای از خامشی یک پرده سیر آهنگ تر
می شوم هر دم ز آغوشت جدا دل تنگ تر
دربرت خواهم کشیدن آخر از دل تنگ تر
دیدهٔ بد دور امروز از پریرویان تر است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.