گنجور

 
واعظ قزوینی

روشن همیشه شمع دل از سوز آه دار

این شمع بهر روز سیاهت نگاهدار

دل را ز گرد کلفت دشمن برنگ لعل

در پنبه ملایمت خود نگاهدار

خود را بساز و، منتظر لطف دوست باش

چشمی بسو آینه، چشمی براه دار

غمهای خویش را، همه صرف هوس مکن

آهی برای روز ندامت نگاهدار

تا روشنت شود اثر صحبت بدان

آیینه یی برابر روی سیاه دار

دیگر مساز چهره فروزی بباده صرف

رنگی برای خجلت فردا نگاهدار

واعظ چو بگذری ز دل سنگ یار خویش

پاس دل شکسته خود را نگاهدار

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode