گر چنین بر ما کمان ناز پرکش میشود
دل ز پهلوی من از تیر تو ترکش میشود
سنگ ره ما را ز فیض ناتوانی رهبر است
عینک آری چشم پیران را عصاکش میشود
از خرد خالص نباشد، تا جنون در پرده است
تا ز والا نگذرد، کی باده بیغش میشود؟!
همنشین خاکساران شو، که دارد فیضها
از الفت خاکستر افزون عمر آتش میشود
بس که واعظ کامرانی مایه ناکامی است
خاطرم از جمع گردیدن مشوش میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.