یار در نکته سرایی نه ز کس میماند
حرف در شهد لب او چو مگس میماند
گیردش آینه چهره ز نظاره غبار
در رخ او نگه ما به نفس میماند
روی خود بسکه خراشیدم از دست غمش
خانه آیینه من، به قفس میماند
نیست روزی که کدورت بدل ما نرسد
صبح بر آینه ما به نفس میماند
نیست غیر از سر زانو شب و روزش بالین
سر شوریده واعظ به جرس میماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.