چون بهله بصید دلم آن مست برآرد
نی بهله، بتاراج جهان دست برآرد
در خانه آن چشم نگاهش متواریست
این خونی دل را که از آن بست برآرد
هردم که ز راهش برد آیینه بخانه
از باده دیدار، سیه مست برآرد
چون بوی گل آن شوخ چو از پرده برآید
هر راز که در پرده دل هست برآرد
ظالم بستم دست برآورده نترسد
مظلوم هم آخر بدعا دست برآرد؟
واعظ چو خس و خار، سبکباریم آخر
زین قلزم خونخوار گمان هست برآرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.