کریم اوست که منت در آب و نانش نیست
فقیر دیده ور آنکس که چشم آتش نیست
مکن سرای بزرگان سراغ، ای حاجت
که هست نام بزرگی، ولی نشانش نیست
بر اهل فقر نباشد تحکمی کس را
فتادگیست زمینی که آسمانش نیست
جهان ز صدرنشینی، به عالمی شده تنگ
خوشا خرابه درویش، کآستانش نیست
زمال، وسعت احوال منعمان بخیل
بود چو سفره گسترده یی که نانش نیست
ره سلوک ز پرگار یاد گیر، که او
نشد ز دایره بیرون و، در میانش نیست
جهان ز عشق پر است و، ز حرف عشق تهی
حکایتیست غم دل، که داستانش نیست
کسی که گلشن صنعش همیشه در نظر است
چه غم اگر ز جهان باغ و بوستانش نیست
جهاد نفس جهادی بود که غیر نگاه
بخویش از همه دزدیدنت، سنانش نیست
سمند نفس، سمندی بود که از تندی
بجز کشیدن دست از جهان،عنانش نیست
چگونه چاک نگردد ز غم دل واعظ
چو خامه جمله زبانست و، همزبانش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوعات فقر، عشق و حقیقت در زندگی میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که کریم واقعی کسی است که در انتظار نیکیها و منتها نیست و در عوض، فقیر کسی است که آتش در دل ندارد. او به بیفایده بودن جستجوی بزرگان اشاره میکند و نشان میدهد که بزرگی بدون عمل واقعی ارزشی ندارد.
همچنین شاعر به فقر و نیازمندی اشاره میکند و میگوید که کسانی که در آسمانها هستند، گاهی از روی زمین غافلاند. او به جایگاه درویشها و خوشیهایشان در شرایط سخت اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که عشق واقعی در زندگی وجود دارد، حتی اگر دنیا پر از حرفهای بیمحتوا باشد.
شاعر به جهاد نفس، به عنوان مهمترین جهاد، اشاره میکند و همچنین به تندی نفس که نیازمند پرهیز از دنیا است. در نهایت، او به غم دل و احساس ناامیدی اشاره میکند و میگوید که چگونه میتوان از دردهای عاطفی رهایی یافت. در کل، شعر به جستجوی معنای عمیق زندگی و ارزشهای واقعی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: او انسان بخشندهای است که در دادن آب و نانش هیچکس را مجبور به قبول لطفش نمیکند. کسی که فقیر است و ناتوان، اگر دیدگانش به آتش دوخته شده باشد، نمیتواند از خیر او بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: به دنبال بزرگان نرو، ای نیازمند، اگرچه نامی از بزرگی وجود دارد، اما نشانهای از آن نیست.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند بر اهل فقر فشار بیاورد، زیرا کسی که در زمین است و به آسمان نرسیده، به نوعی در مضیقه و ضعف قرار دارد.
هوش مصنوعی: دنیا به دلیل سلطهی عدهای خاص، برای همه تنگ شده است. خوشابحال آن درویش که در خرابهای زندگی میکند، چرا که او وابستگی به هیچکس ندارد.
هوش مصنوعی: زندگی مالدارانی که بخیلاند، مانند سفرهای است که بسیار گسترده است، ولی در آن نانی وجود ندارد. این تعبیر نشاندهنده این است که حتی اگر ثروت و دارایی فراوان باشد، اگر به دیگران نرسد و تقسیم نشود، هیچ فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: مسیر سفر روحانی را از پرگار بیاموز، زیرا او هرگز از دایره خارج نشده و در مرکز آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: دنیا از عشق پر شده و سخنانش از عشق خالی است. این غم دل، داستانی دارد که روایتش بیان نشده است.
هوش مصنوعی: کسی که همیشه به زیباییهای هنرش توجه دارد، نگران چه باشد اگر در این دنیا باغ و بستانی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: جهاد نفس تلاش و مبارزهای است که در آن فقط با توجه به خود انسان، از همه چیز به جز خودخواهی و نفسپرستی رهایی مییابد و در این مسیر هیچ چیز دیگر نمیتواند او را دچار سرقت و از خود بیخود کند.
هوش مصنوعی: سمند نفس، همانند اسبی است تندرو که تنها راه کنترل و آرام کردنش، کنار گذاشتن وابستگیها و جنبههای دنیوی است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چگونه میتوان از غم دل رها شد، در حالی که واعظ کلامش تنها بر زبان جاری میشود و هیچ همدلی و همزبانی با دلش ندارد. احساسات عمیق و دردهای درونیش را نمیتواند به درستی ابراز کند، زیرا کلامش فقط جملات ساختگی است و ارتباط واقعی با احساساتش ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا دلیست که جز با غم تو سرخَوش نیست
ترا سری که سر این دلِ جفاکش نیست
ز طرههای تو تنها نه من پریشانم
کدام دل که به سودای آن مشوش نیست
به چشم نرگس مست ارچه شیوهای دارد
[...]
هوا خوش است و مرا بی رخ تو دل خوش نیست
هوای خوش چکند هرکه خاطرش خوش نیست
گل جمال تو شد تا چراغ بزم افروز
چو لاله نیست دلی کز غمت در آتش نیست
اگر پری طلبم چون تو آدمی نبود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.