مرا دلیست که جز با غم تو سر خوش نیست
ترا سری که سر این دل جفاکش نیست
ز طره های تو تنها به من پریشانم
کدام دل که به سودای آن مشوش نیست
به چشم نرگس مست ار چه شیوه دارد
ولی مدام چو چشم خوش تو سرخوش نیست
خلیل ماست خیال نو روز و شب زآنست
کش احتراز ز درد دل پر آتش نیست
از حال نیرة من ناصح از کجا داند
چو او مقید آن بند زلف سرکش نیست
نه آدمی است که حیوان مطلقش خوانند
گرش تعلق بابی بدان پریوش نیست
ترا ز دلق مرقع چه حاصل است کمال
گرت صراحی و جام مدام در کش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.