مایه عزت، ز مردم روی پنهان کردن است
از نظر خود را نهفتن، جسم را جان کردن است
سالک راه خدا بودن، باین طول امل
همرهی در راه با غول بیابان کردن است
در کتاب گل، بآب زر نوشتست این حدیث
سیم وزر اندوختن بهر پریشان کردن است
داشتن سوز محبت را نهان در استخوان
در نیستان آتش سوزنده پنهان کردن است
ناله را با این ضعیفی در دلت کردن اثر
با کمان سست، تیر از پیل پران کردن است
نیست در تعریف خود، جز قیمت خود کاستن
خودفروشی سر بسر از مایه نقصان کردن است
نان خود را داشتن واعظ ز محتاجان دریغ
همچو ایشان خویش را محتاج یک نان کردن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خنده دزدیدن به دل گل در گریبان کردن است
لب گشودن رخنه در دیوار بستان کردن است
تنگ خلقی را به همواری مبدل ساختن
چشم تنگ مور را ملک سلیمان کردن است
گریه را در آستین دزدیدن از چشم بدان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.