گنجور

 
واعظ قزوینی

مایه عزت، ز مردم روی پنهان کردن است

از نظر خود را نهفتن، جسم را جان کردن است

سالک راه خدا بودن، باین طول امل

همرهی در راه با غول بیابان کردن است

در کتاب گل، بآب زر نوشتست این حدیث

سیم وزر اندوختن بهر پریشان کردن است

داشتن سوز محبت را نهان در استخوان

در نیستان آتش سوزنده پنهان کردن است

ناله را با این ضعیفی در دلت کردن اثر

با کمان سست، تیر از پیل پران کردن است

نیست در تعریف خود، جز قیمت خود کاستن

خودفروشی سر بسر از مایه نقصان کردن است

نان خود را داشتن واعظ ز محتاجان دریغ

همچو ایشان خویش را محتاج یک نان کردن است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode