اگر نه دیده بینایی تو معیوب است
هرآنچه جلوه درین پرده میکند خوب است
خموش بودن عشاق در مقام رضا
بعرض حال دو بالای اوج مقلوب است
ز پا در آی و، مده تن به دستگیری خلق
که پایمردی دونان برای سرکوب است
به قدر شوق برد هرکسی ز مطلب فیض
هواست سرمه، اگر چشم چشم یعقوب است
اگر قماش شناسی، برای فرش سرا
کدام قالی کرمان چو آب و جاروب است؟
بگو که شعله آهت کند زبانی عرض
که عرض حال تو واعظ نه کار مکتوب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرآنکه طالب آنحضرت است مطلوب است
محب دوست بتحقیق عین محبوب است
تراست یوسف کنعتان درون جان پنهان
ولی چه سود که چشمت بچشم یعقوب است
دوای درد درون را از درون بطلب
[...]
زهی ملاحت و خوبی که با تو محبوب است
که خشم و ناز و وفا هرچه می کنی خوب است
بکن هر آنچه تو خواهی که گر وفا نبود
کرشمه های جفا نیز از تو مطلوب است
تو آفتاب جهانی ازین مشو در تاب
[...]
امید صلح از آن با شکیب ایوب است
که دشمن آشتی انگیز و دوست محجوب است
همین عطیه به هر حال خوشدلم دارد
که هر چه رفت به عنوان خیر محسوب است
تهی بساطی این عهد بین که بی من و تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.