خوش والدی که چون تویی او را ولد بود
بر والدی چنین، همه کس را حسد بود
هر والدی که می نگری هست با ولد
بر هر ولد، نه خوبی این خط و خد بود
چون تو ولد به خانهٔ هر والدی که هست
او را ز میوه های بهشتی رسد بود
رخ ماه آسمان و، قدت سرو بوستان
بوی سیاه موی تو خوشتر زند بود
بر ماه آسمان، نه چنین لطف و دلبری ست
بر سرو بوستان، نه چنین حسن قد بود
حسن تو را به حسن نکویان، چه نسبت است
بسیار فرق ها ز صنم تا صمد بود
دامان و حبیب باد صبا پر ز عنبر است
او را مگر به زلف تو داد و ستد بود
هر کس که نیست در سر او شور عشق تو
انسان ندانمش که کم از دیو و دد بود
بنیاد سد، ز جای کند سیل اشک من
گر در رهش ز آهن و پولاد سد بود
روزی برای تجربه از من به خواه، جان
تا بنگری محبت من، تا چه حد بود
دوری نمودن تو ز«ترکی» پری رخا!
مانا حدیث دوری جان، از جسد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ زیبایی و تاثیرات مثبت وجود یک فرزند بر خانواده است. شاعر به والدی که چنین فرزندی دارد، حسادت دیگران را توصیف میکند و بر ارزش و شایستگیهای فرزند میافزاید. او فرزند را میوهای از بهشت میداند که زیباییاش چون روی ماه و قامت سرو است. همچنین، شاعر عشق و شور درونی را مهم میشمارد و به کسانی که عشق را در دل ندارند، به دید دیوانگی مینگرد. در نهایت، او از درد دوری معشوق مینالد و آزادی و نزدیکی را آرزو میکند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن پدر و مادری که فرزندی چون تو دارند، زیرا بر هر پدر و مادری فرزندی مثل تو حسرت میبرند.
هوش مصنوعی: هر پدر و مادری که میبینی، همراه فرزندش است و نه خوبی این سرشت و وضع پدر و مادر به خودی خود مشخص میشود.
هوش مصنوعی: چون تو فرزندی برای هر پدر و مادری باشی، به او میوههای بهشتی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: ماه در آسمان و قامت تو مانند سرو در باغ است، بوی موی سیاه تو از همه چیز دلپذیرتر است.
هوش مصنوعی: در آسمان ماهی به این زیبایی و جذابیت وجود ندارد و در میان درختان بوستان، هیچ قد و قامتی به این زیبایی نمیتوان یافت.
هوش مصنوعی: زیبایی تو چه ارتباطی با زیبایی خوبان دیگر دارد، که بین بتها و خداوند تفاوتهای زیادی وجود دارد.
هوش مصنوعی: دستهای نسیم صبح مانند دامن زیبایی است که پر از عطر خوش عنبر میباشد، آیا ممکن است این عطر به خاطر زلفهای تو به دست آمده باشد؟
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق تو در دلش شعلهور نیست، برای من همچون دیو و وحشی به نظر میرسد و من او را انسان نمیدانم.
هوش مصنوعی: اگر اشکهای من به راهش بریزد، حتی اگر دیوارهایی از آهن و پولاد در برابرش باشد، بنیاد آن سد را از جا برخواهد کند.
هوش مصنوعی: روزی برای تجربه از من درخواست کن تا بتوانی ببینی که عشق و محبتم چقدر عمیق و واقعی است.
هوش مصنوعی: دوری تو از «ترکی» و زیبایی چهرهات، مانند این است که داستان دوری جان از جسم همیشه باقی خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوروز روز خرمی بیعدد بود
روز طواف ساقی خورشید خد بود
مجلس به باغ باید بردن، که باغ را
مفرش کنون ز گوهر و مسند زند بود
آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.