تا چند دلم خسته و بیمار بماند
دایم به غم و غصه گرفتار بماند
ساقی به درآر آن می رنگین شده در خم
در خم نه قرار است که بسیار بماند
پر کن تو سبو، زان می و بر دوش منش نه
بگذار که بر دوش من این بار بماند
آن باده که در شیشه، نهان گشته پریوار
مگذار که در شیشه پریوار بماند
این دختر رز کآمده از باغ به بازار
حیف است که بی پرده به بازار بماند
زنگ غمم از دل بزدا با قدحی می
تا چند بر این آینه زنگار بماند
گر باده از این دست بریزی تو به ساغر
مشکل که کسی با خود و هشیار بماند
زاهد که بود منکر می، در به رخش بند
بگذار که تا در پس دیوار بماند
در دست من استی تو و، مشکل که گذارند
در دست من این گوهر شهوار بماند
«ترکی» به جهانی که در او بوی وفا نیست
جاوید نمانی تو و، اشعار بماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلخوری و ناراحتی خود سخن میگوید و میخواهد که از غمها رهایی یابد. او از ساقی میخواهد تا می رنگین را بیرون آورد و به او بدهد، زیرا نمیخواهد درد و رنجش ادامه داشته باشد. شاعر خواهان این است که شادی و لذت ببرد و از باده و زیباییها بهرهمند شود. همچنین او از زاهدان میخواهد که نگرش منفی خود را کنار بگذارند و بگذارند او از شادی و عشق زندگیاش لذت ببرد. در نهایت، شاعر به یک واقعیت تلخ اشاره میکند که در جهانی که وفا وجود ندارد، زبان شعر و احساسات، جاودانه خواهند ماند.
هوش مصنوعی: چرا باید دل من همیشه خسته و بیمار باشد و همواره در غم و اندیشه گرفتار بماند؟
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب خوشرنگی را به من بده که در این ظرف است؛ این نوشیدنی در اینجا نخواهد ماند و زمان زیادی در میان ما نخواهد بود.
هوش مصنوعی: سبو را از آن شراب پر کن و آن را بر دوش من نگذار، بگذار که این بار سنگین بر دوش من نماند.
هوش مصنوعی: بادهای که در شیشه پنهان شده و در آن زیبایی و لطافت وجود دارد، نگذار در شیشه بماند و بیاستفاده بماند.
هوش مصنوعی: این دختر زیبا و باارزش مثل گل از باغ آمده است و واقعاً جایز نیست که بدون حجاب و پوشش در بازار بماند.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که در دل دارم را با یک جرعه شراب دور کن، تا چه زمان باید این آینه کهنه و غبارآلود باقی بماند؟
هوش مصنوعی: اگر شرابی از این نوع به جام بریزی، به زحمت میتوان کسی را پیدا کرد که با وجود نوشیدن آن هنوز هشیار بماند.
هوش مصنوعی: انسانی که به می نوشیدن و لذتهای زندگی اعتنایی ندارد، بهتر است درهای دلش را به روی آنچه که او را به سمت خوشی و زندگی واقعی میکشاند ببندد؛ تا در خیالات و دنیای محدود خود باقی بماند و از آن خارج نشود.
هوش مصنوعی: تو در دستان من قرار داری و مشکلی نمیگذارند که این گوهر باارزش در دستانم باقی بماند.
هوش مصنوعی: هرگز در دنیایی که در آن نشانی از وفا و صداقت نیست، باقی نخواهی ماند و تنها شعرها و کلمات به یادگار میمانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.