بس که در قصر جهان آبادی از معمار نیست
جز فنا در خانه هستی دگر دیوار نیست!
عالمی سرگرم سودای خیال عالمند
هیچ کس از خواب غفلت یک دمی بیدار نیست!
بیش ازین در باغ و در گلشن منال ای عندلیب
رشته دلبستگی در رنگ این گلزار نیست!
وه چه نقد کاسدیم امروز در دکان دهر
جنس ما را هیچگاهی گرمی بازار نیست!
آرزوی مهر اطلس در دل ما کی بود؟!
فرش ما افتادگان جز سایه دیوار نیست!
نقد دکان خموشان مرهم زخم دل است
در شکست موی چینی مومیا در کار نیست!
پرده مضراب غم دارد بم و زیر دگر
ناله عشاق در آهنگ موسیقار نیست!
حلقه زلفش بود سرمشق چوگان فسون
مرکزی دارد دل ما حاجت پرگار نیست!
زهر غم باشد به کامم طغرل از گیسوی او
حیرتی دارم که هرگز مهره در این مار نیست!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به مضمون گذر زندگی و بیثباتی آن میپردازد. شاعر به عدم تحولی در قصر دنیا اشاره میکند و میگوید که هیچ چیز دائمی نیست و همه چیز در حال زوال است. او از خواب غفلت انسانها به شدت انتقاد میکند و میگوید که هیچکسی از این خواب بیدار نمیشود. در ادامه، شاعر درباره ناامیدی و بیفایده بودن تلاشها در عشق و زندگی صحبت میکند و به حسرتهای خود اشاره میکند. او از عشق وسوسهآمیز صحبت میکند که خود باعث درد و رنجش شده است و در نهایت به بیثمر بودن تلاشها و آرزوها میپردازد. شاعر به وضوح احساس یأس و ناامیدی را بیان میکند و بر بیثباتی زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: در قصر بزرگ جهان هیچچیز از معمار باقی نمانده و تنها فنا و زوال است؛ در خانه وجود نیز دیگر هیچ دیواری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، مردم در دنیای خیالات و آرزوها غرق شدهاند و هیچ کس برای یک لحظه هم که شده از خواب بیخبری خود بیدار نمیشود!
هوش مصنوعی: دیگر در باغ و گلستان نغمهسرایی مکن، ای بلبل! زیرا که دیگر دلی در رنگ و زیبایی این گلزار وجود ندارد.
هوش مصنوعی: امروز در دنیای زندگیام با این که وقت و انرژی زیادی صرف کردهام، هیچ ارزشی برای وجودم قائل نیستند و هرگز جوشش و نشاطی برای کارهایم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آیا در دل ما آرزوی داشتن محبت و زیبایی خاصی وجود دارد؟! زندگی ما به گونهای است که فقط سایه دیوارها را داریم و هیچ چیز دیگر.
هوش مصنوعی: شعر اشاره دارد به اینکه صحبت و نقدهای خاموشان میتواند تسکیندهنده زخمهای دل باشد. همچنین، به معنای زیبایی و جذابیت مُوی چینی، میتوان گفت که در واقع تأثیر چندانی در بهبود دردها و مشکلات ندارند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که غم و اندوه در موسیقی وجود دارد، اما ساز دیگری که به عشق اشاره میکند، این احساسات را منتقل نمیکند. موسیقی عاشقانه و غمانگیز نمیتواند با هم ترکیب شود و هرکدام صدای خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: حلقههای زلف او مانند سرمشق بازی چوگان است و دل ما را در مرکز خود قرار داده است، و به هیچ ابزار دیگری برای اندازهگیری نیاز ندارد!
هوش مصنوعی: غم به اندازهای در دل من تلخ و سوزان است که مانند زهر، جانم را میآزارد. من از زیباییهای او چنان حیرت زدهام که هرگز در این وضع و حال، تسکینی نخواهم یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست
جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست
تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او
اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست
از پی نام بلند و از پی جاه عریض
[...]
جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست
زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست
بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد
این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست
مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش
[...]
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست
کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند
پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست
روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست
نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست
نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست
در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست
[...]
ذوالجلال است آن که در وصف جلالش بار نیست
هرچه خواهد آن کند کاری برو دشوار نیست
ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست
ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست
آن خداوندی که هست او بینیاز از بندگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.