ای نهال قامتت نخل گلستان ارم
سرو آزادت زان رو شد به آزادی علم
کلک تقدیر از خط ریحان به ریحان خطت
نسخ تعلیق وفا را کرد بر لعلت رقم
طائر نظاره عشاق بر گرد سرت
همچو امواج کبوتر بر لب بام حرم
مانی چین گر ببیند نقش مطبوع تو را
صورت خوبان عالم محو سازد یک قلم
هست این معنی مرا روشن که مانند تو نیست
چون تو معشوق پریزادی بود بسیار کم!
طرفه صیادیست چشمان هر دم میکند
از خدنگ سایه مژگان ناز خویش رم
مشک از حسرت به ناف آهوی چین چون شود
گر صبا زلف تو را آشفته سازد صبحدم
طالع برگشتهای دارم که طغرل در جهان
صبح اقبالی ندیدم هیچ غیر از شام غم!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و آزادی است. شاعر به تشبیه قامت معشوق به درخت نخل و سرو میپردازد و از احساس عمیق خود نسبت به او صحبت میکند. او به انگشت قلم وعشق نیز اشاره میکند و میگوید که معشوقش بینظیر و منحصر به فرد است. چشمهای معشوق نه تنها زیبایی او را توصیف میکند بلکه هر جذابیتی را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین شاعر از حسرت و غم ناشی از دوری و تنهایی سخن میگوید و به روزهای خوش گذشتهاش اشاره میکند که دیگر برنگشتهاند. در کل، شعر احساسی عمیق و نگاهی به زیبایی و عشق دارد.
هوش مصنوعی: ای درخت جوان، قامت تو چون نخل در باغ ارم است و سرو آزادت به همین خاطر پرچم آزادی را برافراشته است.
هوش مصنوعی: خطی که بر روی گلهای ریحان نوشته شده، نشاندهندهی تقدیر و سرنوشت است. این خط، مفهوم وفا را به طور زیبایی بر روی لعل (یاقوت) تو ثبت کرده است.
هوش مصنوعی: پرندهای که عشق را تماشا میکند، دور سرت میچرخد مانند امواج کبوترانی که بر لبه بام حرم نشستهاند.
هوش مصنوعی: اگر مانی چین، هنرمند معروف، تصویر زیبا و دلپذیرت را ببیند، قطعا زیباییهای دیگر را فراموش کرده و تمام آرزوها و تواناییهای خود را به تصویر کشیدن تو معطوف میکند.
هوش مصنوعی: معنی این جمله این است که من به خوبی درک میکنم که تو مانند هیچکس دیگری نیستی و معشوقی مثل تو، که چنین زیبایی و جذابیتی داشته باشد، بسیار نادر است.
هوش مصنوعی: چشمان او مانند صیاد ماهر هستند که هر لحظه با نگاه خود طعمهای را به دام میاندازند، و مژگان زیبا و نازک او همچون نیزهای سایهای بر این جاذبه میافکند.
هوش مصنوعی: اگر نسیمی زلفهای تو را پریشان کند، مشک از غم و حسرت بر ناف آهوی چین چه حالی خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: من در زندگیام سرنوشتی بد دارم که مانند طغرل هیچ صبح خوشی را ندیدم و فقط شبهای غم را تجربه کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرکه دائم با نگار خویشتن باشد به هم
دلش ناویزد به درد و جانش ناویزد به غم
پشتش از هجران نباشد چون دو زلف او دو تا
دلش از انده نباشد چون دو چشم او دژم
من بدل کردم بشادی غم بوصل یار خویش
[...]
افتخار اهل تیغ ای صاحب اهل قلم
شمع سادات عرب خورشید احرار عجم
ای امین شاه غازی صاحب دیوان هند
روشن از رای تو بینم کار تاریک حشم
ای عمید ملک سلطان بوالفرج اهل فرج
[...]
هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم
دین و ملک و تاج و تخت و رایت و تیغ و قلم
آن خداوندی که مغرب دارد او زیر نگین
وان شهنشاهی که مشرق دارد او زیر علم
سایهٔ یزدان ملک شاه آنکه اندر ملک خویش
[...]
چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم
جاه کسرا زد به عالمهای عزل اندر قدم
چون نقاب از چهرهٔ ایمان براندازد زند
خیمهٔ ادبار خود کفر از خجالت در ظلم
کوس دعوت چون بزد در خاک بطحا در زمان
[...]
ای حریم صدر تو ترسندگان را چون حرم
از تو گشته بیضهٔ خوارزمشاهی محترم
طایر عدل ترا صحن زمین زیر جناح
ناظر قدر ترا سطح فلک زیر قدم
چرخ گردان بر ندارد جز بفرمان تو گام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.