گنجور

 
طغرای مشهدی

شماره ۱: یارب به تنم شورش مستانه بده

شماره ۲: روزی که عطای دم بدم خواهی کرد

شماره ۳: عشق تو چو من دردکشی می خواهد

شماره ۴: ای جوش دل صراحی و جام از تو

شماره ۵: ای ساقی بزمگاه صهبای کرم

شماره ۶: در وادی عشق، بی خبر باید رفت

شماره ۷: در راه طلب پیاده می باید رفت

شماره ۸: اشک آمد و حسرت ز دل ریش نبرد

شماره ۹: مرغ دل من زشاخ بی برگ و بر است

شماره ۱۰: آسوده بود دلم ز ویرانه خود

شماره ۱۱: ابر آمده شب که ماهتابت ببرد

شماره ۱۲: مشکل باشد ز دام او جان بردن

شماره ۱۳: زانو زده طفل غنچه در مکتب تو

شماره ۱۴: داری دولبی که از ازل هم نمکند

شماره ۱۵: دل از غم تو حال خرابی دارد

شماره ۱۶: در فصل چنین که شد گلستان آباد

شماره ۱۷: دل بهر معاش، چند زحمت بکشد

شماره ۱۸: جان در طلب هزار دلدار چراست؟

شماره ۱۹: گویند جفا نصیب بی سامان است

شماره ۲۰: طفلم من و چرخم به جفا قوت دهد

شماره ۲۱: یاری به دیار هند، دلسوزم نیست