بس که آن گل صبحدم با آب و تاب آید برون
گر فشارم دیده برعکسش، گلاب آید برون
از فروغ چهره، ابرویش نمی آید به چشم
چون مه نو کز پناه آفتاب آید برون
نشکند بی دستبرد ساغر می سد شرم
باده پیش آور که آن گل از حجاب آید برون
هر کجا حرف از دل بی طاقت ما بگذرد
تا قیامت گر بکاوی، اضطراب آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و تاثیر گلی در صبحگاه اشاره میکند که چهرهاش مثل عطر گل، دلربا و جذاب است. او میگوید که حتی اگر چشمش را برگرداند، باز هم زیبایی آن گل به دلش مینشیند. همچنین، از ناز و دلربایی آن گل سخن میگوید و بیان میکند که وقتی سخن از دلهای بیتاب و مضطرب ما مطرح میشود، احساسات عمیق و نگرانیهایمان همواره نمایان خواهد شد. در کل، شعر به زیبایی عشق و دلتنگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: گل زیبای صبحگاهی آنقدر با طراوت و شاداب از دل آب بیرون میآید که اگر چشمانم را ببندم و به آن نگاه کنم، گویی عطر گلاب از آن خارج میشود.
هوش مصنوعی: از زیبایی و درخشش چهرهاش، ابروهایش به چشم نمیآید؛ مانند ماه جدید که از زیر سایهی خورشید نمایان میشود.
هوش مصنوعی: اگر ساغر پر از می را بدون دست زدن بشکنند، شرم باده را پیش بکش که آن گل (زیبایی) از پشت حجاب بیرون خواهد آمد.
هوش مصنوعی: هر جای که سخن از دل بی قراری ما به میان بیاید، تا ابد اگر کاوش کنی، نگرانی و اضطراب از آن بیرون خواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید برون
ز اول شبه تا دم صبح آفتاب آید برون
تا به چشم من خیال آن به آمد خواب رفت
چون نمک افتد درون دیده خواب آید برون
از جگر خونی که ریزم دل غذا میسازدش
[...]
با چنین حسن آن صنم گر بی حجاب آید برون
آفتاب از برقع و ماه از نقاب آید برون
گر شبی طالع شود بر بام چون بدرالدجا
تا صباح از شام زلفش آفتاب آید برون
تا بود مهمان چشم من خیال چشم او
[...]
دل چو گردد صاف آن مه بی حجاب آید برون
صبح چون گردید روشن، آفتاب آید برون
می جهد آتش چو شمع از دیده گریان من
هیچ کس نشنیده است آتش ز آب آید برون
بی دهن شو تا غم روزی نباید خوردنت
[...]
صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون
ز آه صدیقان او بوی کباب آید برون
کی شود ظاهر کرامت از ولی پیش نبی
ذره ها پنهان شود چون آفتاب آید برون
سال ها شد جای در ویرانهٔ دل کرده ام
[...]
شوخ شهرآشوب من گر بیحجاب آید برون
با تماشای جمالش آفتاب آید برون!
از می وصلش رقیبان جمله یکسر کامیاب
سوی عاشق آن جفاجو با عتاب آید برون!
در چمن بیروی او با گل چسان سازم نگه؟!
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.