گنجور

 
طغرای مشهدی

محتسب می افکند بیهوده در هنگامه سنگ

زور می، خواهد شکستن شیشه نشکسته را

کی به جانان می رسد آیینه در پاکیزگی؟

گر به آب خضر، می شوید تن ناشسته را

وا نشد بند قبایش، از گریبان گل بچین

می توان از رخنه دیدن گلشن در بسته را