گنجور

 
طغرای مشهدی

سرزلف ترا تا دید دل، از پای می افتد

مدام این طفل را در اول شب، خواب می آید

چنان طفل نگه را بی رخت سرگشته می بینم

که پنداری ز راه کوچه گرداب می آید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode