گنجور

 
طغرای مشهدی

نمی شد نو خط دیوان ما، رشک گلستانی

ز بسم الله بر سر گر نمی زد شاخ ریحانی

پریزادی ست این مجموعه کایام طفولیت

ز هر سو در دهان ام الکتابش داده پستانی

بود گیسوی سطرش باعث جمعیت خاطر

بدین خوبی ندارد بزم معنی، موپریشانی

ز خوبیهای طینت، جلد خود را حله می داند

نه دامانی بود این دلربا را، نه گریبانی

اگر طغرا به حمد کبریا بلبل زبان گردد

به رنگ مصحف گل، می‌تواند داشت دیوانی