ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴١ - ایضاً
اذا المرء لم یعرف مصالح نفسه
و لاهوما قال الاحباء یسمع
و لا ترج منه الخیر و اترک انه
بایدی صروف الحادثات سیصنع

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴٣ - ایضاً
یارب ان لم یکن فی وصله طمع
ولیس لی فرج من طول هجرته
فاشف السقام الذی فی مقلته
و استر صباحه خدیه بلحیته

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴۵ - ایضاً
تحنیت ان یحیی ولم تر حاسدا
علیک لذیذ الطیبات تنغص
فدعه و ما یلقی من الحقد انه
یموت و یحیی اذ تزید و تنقص

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴٧ - ایضاً
لا تصحبن لئام الناس ان لهم
عدوی و ان کنت غرمنا حبیب
و اصحب اخا کرم تحظی بصحبته
فالطبع مکتسب من کل مصحوب
فالریح آخذه مما تمر به
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴٩ - ایضاً
فلا تفرح و لا تحزن بحال
بان الحال لیس له بقاء
لئن ترضی و ان تسخط سواء
بان الله یفعل ما یشاء

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۵١ - ایضاً
اذا أمکنت فرصه فی العدو
فلا تبدء شغلک الا بها
فان لم تلج بابها مسرعا
أتاک عدوک من بابها
و ایاک من ندم بعدها
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۵٣ - ایضاً
قیل لی أنت أفضل الناس طرا
فی المعانی و فی الکلام البدیه
فلماذا ترکت مدح ابن موسی
و الخصال الذی تجمّعن فیه
قلت لا استطیع مدح امام
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۵۵ - ایضاً
اعز الناس نفسا من تراه
بعز النفس عن ذل السؤال
و یقنع ما کفاف و لا ابالی
بفضل ناب عن جاه و مال
فکم دقت و رقت و اخرقت
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۵٧ - ایضاً
اذا ظالم لیستحسن الظلم مذهبه
و لج غلوا فی وخیم اکتسابه
فکله الی صروف اللیالی فانه
سیأتی ما لم یکن فی حسابه

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۵٩ - ایضاً
المت فحیت ثم قامت فودعت
فلما تولت کادت النفس ترهق

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶١ - ملمع
حاکم ما ز فرط بد نفسی
عنده الضر و انفع الضرب
کافری بولهب فعال کزو
من یکن مسلما ففی تعب
با خرد زو شکایتی کردم
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶٢ - قطعه
یا ایها الرجل الذی تهوی به
و جناء دامیته المناسم عرمس
اذا ما دخلت علی الرسول فقل له
حتما علیک اذا اطمأن المجلس
یا خیر من رکب المطی و من مشی
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶۴ - قطعه
اذا عدت نحو الآل و الکیس مترع
فی الفضه البیضاء فالعود احمد
و ایاک ان تلقی الاحبه معسرا
فداک بشمل العاشقین مبدد
فان کنت ذامال فقولک صادق
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶۵ - ایضاً
الهی انت خلاق البرایا
و وهاب النهاب بلا امتنان
انلنی فی الدنیی عرضا مصونا
برغم الحاسدین بلا هوان
و لا تشمت عداتی و کن بی
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶۶ - ایضاً
تزهدت فی الدنیا الدنیه کلها
فمالی سوی نیل المعالی مطالب
عشقت المعالی و التکرم مذهبی
و للناس فیما یعشقون مذاهب

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶٧ - ملمع
اذا عانقت للتودیع سلمی
غدات البین بین الاصدقاء
تولت کالا جانب ثم قالت
چه بودی گر نبودی آشنائی

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶٨ - ایضاً
عاشقان دیدار جانان خواستند
قال مروا واتر کونی واتقوا
چون برآن اصرار میکردند گفت
لن تنالوا البر حتی تنفقوا

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶٩ - ایضاً قطعه
ایا ای کریم الناس ان کنت تبتغی
مداواه والهم فالخمر و الزمر
لنا مجلس کالخلد خیرا و بهجه
و رضوانه الساقی و کوثره الخمر
اذلاح من وسط الزجاجه قهوه
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٧١ - ملمع
قد اشرقت القلوب بالانوار
اذ نورت الریاض بالانوار
بلبل به صبوح از سر مستی میگفت
در موسم گل حرام شد هشیاری

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٧٢ - ایضاً
اذ سیلت السحب سجال المطر
قد زینت الروض بدری الزهری
چون گل بشکفت ای بت گلروی بیا
در ده می گلگون بچه اندیشه دری
