مرا کام دل گر ز یاری برآید
خوشم، گر پس روزگاری برآید
زهم گر بر آید دو عالم چه پروا
مبادا که یاری ز یاری برآید
بما چند کاوش، حذر کن ز آهی
که از سینه دلفگاری برآید
فکندیم کشتی ببحری و مشکل
کزو پاره ای از کناری برآید
زصحرای عشقت گلست آنچه روید
محالست ازین دشت خاری برآید
طبیب و غم عشق او جای رحمست
چه از صرصری با غباری برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.