مرا کام دل گر ز یاری برآید
خوشم، گر پس روزگاری برآید
زهم گر بر آید دو عالم چه پروا
مبادا که یاری ز یاری برآید
بما چند کاوش، حذر کن ز آهی
که از سینه دلفگاری برآید
فکندیم کشتی ببحری و مشکل
کزو پاره ای از کناری برآید
زصحرای عشقت گلست آنچه روید
محالست ازین دشت خاری برآید
طبیب و غم عشق او جای رحمست
چه از صرصری با غباری برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تمایلات عاشقانه و دردهای ناشی از این عشق اشاره میکند. او از خوشی و رضایت خود میگوید که اگر یاری بیابد، برایش دلپذیر است، اما نگران این است که یاری از یاری دیگر برآید. همچنین به خطرات و غمهای عشق اشاره کرده و به زیباییهای آن نیز توجه دارد، با این نگاهی که از دشت عشق فقط گلها روییده و خاری نمیروید. شاعر در پایان بر این نکته تأکید میکند که عشق نیاز به درمان و رحمت دارد و از عواطف عمیقش با اندوه صحبت میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی که دوستش دارم به من محبت کند و آرزویم برآورده شود، خوشحال میشوم، حتی اگر بعد از مدتها به دست بیاید.
هوش مصنوعی: اگر دو جهان هم بر من بیفتد، نگران نباش. نگران این نباش که از دوستی، خیانت و رهایی به وجود آید.
هوش مصنوعی: به چند چیز توجه کن و از آوایی که از دل کسی پر درد و غم برمیآید، بپرهیز.
هوش مصنوعی: ما کشتیای را به دریا انداختیم و در آنجا با مشکلی مواجه شدیم که بخشی از کشتی از کناره دریا بیرون میآید.
هوش مصنوعی: از دشت عشق تو، تنها گلهایی میرویند که دور از تصور و محال هستند و از این بیابان، هیچ خار و ناامیدی به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: پزشک و درد عشق او جای عفو و رحمت دارد؛ زیرا از طوفانی، گرد و غباری بر میخیزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.