گنجور

 
طبیب اصفهانی

دلی دارم که دارد اضطرابی

چو آن ماهی که دور افتد ز آبی

کبابم دل شرابم خون دل بس

نمی خواهم شرابی و کبابی

برآرم خفتگان را هر شب از خواب

تو شب آسوده در بستر بخوابی

ندارد سخت جانی همچو من یاد

از آن کرد آسمانم انتخابی

برآرد چون کرم از آستین دست

گناهی کرده باشم یا ثوابی

چو آید پای رحمت در میانه

چه حشری چه حسابی چه کتابی

طبیب خسته را گفتی کجا شد

شنیدم ناله ای دوش از خرابی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
باباطاهر

الهی دل بلا بی دل بلا بی

گنه چشمان کره دل مبتلا بی

اگر چشمان نکردی دیده بانی

چه داند دل که خوبان در کجابی

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

سرخس از جور بی‌آبی و آبی

دریغا روی دارد در خرابی

ز بی‌آبی خلاصش دادی اما

خداوندا خلاصش ده ز آبی

عطار

درآمد از در دل چون خرابی

ز می بر آتش جانم زد آبی

شرابم داد و گفتا نوش و خاموش

کزین خوشتر نخوردستی شرابی

چو جان نوشید جام جان فزایش

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۵۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه