خسرو آل امیران ای امیران سخن
در ثنا و مدح تو روشن دل و روشن ضمیر
صدر دریا دل نظام الدین که باشد از قیاس
پیش دریای دل بیحد تو، دریا غدیر
ای بیدل سیم و زر از غایت جود و کرم
دست راد ت ز پا افتادگان را دستگیر
پایت ار رنجور شد از سوزن زرین رکاب
یکدو روز آسوده شو بر گوشه سیمین سریر
چون ز دست راد تو خلق جهان در راحتند
دست خود بر پای خود نه تا شوی راحت پذیر
تا بخاک پای تو سوگند ما باشد درست
بر زمین بخرام خوش، تا گرددت سهل و یسیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش خسرو، امیران و مشخصات برجسته او میپردازد. او را به عنوان فردی با دل بزرگ و بخشنده میشناسد که در یاری رساندن به مردم تلاش میکند. شاعر از او میخواهد که در زمانهایی که خسته است، استراحت کند و بر تخت نشیند. همچنین به محبت و دستگیری او از نیازمندان اشاره میکند و از او میخواهد که از زحمت خود بکاهد و در آرامش زندگی کند. در نهایت، شاعر به وفاداری و ارادت خود به او قسم میخورد و آرزو دارد که زندگی به راحتی برای او پیش برود.
هوش مصنوعی: ای خسرو و سرور بزرگان، تو که در ستایش و مدح خود، دلها و اندیشهها را روشن و روشنی میبخشی.
هوش مصنوعی: دل نظامالدین مانند صدر دریا است، اما در مقایسه با دل بیحد و مرز تو، حتی دریا غدیر هم چیزی به حساب نمیآید.
هوش مصنوعی: ای بیدل، با وجود ثروت و بخشش بیپایانت، دست یاری خود را به احسان و کمک به افرادی که در سختی و فقر هستند دراز کن.
هوش مصنوعی: اگر پایت از زخم سوزن زرین رکاب رنجور شد، برای چند روزی میتوانی در آرامش و راحتی بر گوشهای از تخت نقرهای استراحت کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که تو دست راد را داری و دنیا در آرامش است، پای خود را بر روی پای خود نگذار تا راحتی را بپذیری.
هوش مصنوعی: ما به خاک پای تو سوگند یاد میکنیم که به آرامی و با ناز و نوازش بر زمین راه برویم، تا همه چیز برایت آسان و راحت باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا سپاه گل هزیمت شد ز خیل ماه تیر
از ترنج افروخت بستان چون سپهر از ماه تیر
با منقط سیب گوئی نار کفته کرده جنگ
این بخست آنرا بتیغ و آن بخست اینرابتیر
کان بتن بر کفته دارد زخمها از تیغ مهر
[...]
مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر
کنج باغ و بوستان را کرد غارت ماه تیر
بدره بدره زریابی زیر پای هر درخت
توده توده سیم بینی در کنار هر غدیر
از فراق نوبهاران در دل نارست نار
[...]
پیر شد طبع جهان از گردش گردون پیر
تیر زد بر خیل گرما لشکر سرمای تیر
تا هوا سنجاب پوشید و حواصل کوهسار
گلبن از دیبا برهنه است و گلستان از حریر
حُلّه بافان را برون کردند گویی از چمن
[...]
ای سنایی جهد کن تا پیش سلطان ضمیر
از گریبان تاج سازی وز بن دامن سریر
تا بدین تاج و سریر از بهر مهرویان غیب
هر زمانی نوعروسی عقد بندی بر ضمیر
با چنین تاج و سریر از بهر دارالمُلکِ سِرّ
[...]
ای مجیر دین ایزد ، کایزدت بادا مجیر
در معالی بی عدیلی ، در مکارم بی نظیر
داعی اعمال را کف جواد تو مجیب
خایف ایام را سعی جمیل تو مجیر
بدسگالان را خلاف امر تو بئس القرین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.