گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سوزنی سمرقندی

صدر جهان رسید بشادی و خرمی

در دوستان فزونی و در دشمنان کمی

شاه جهان و صدر جهان شاد و خرم است

جاوید باد شاه بشادی و خرمی

ای شاه راز طلعت فرخنده فال تو

در دیده روشنائی و در سینه بی غمی

هستند ناصحانت زنار و نعم غمی

چونانکه حاسدانت ز بار نعم غمی

صدر زمین تواضع و خورشید طلعتی

وز طلعت تو یافته خورشید برزمی

خورشیدی و سحاب چه خورشید و سخا

خورشید جود ذره سحاب سخا نمی

مرامت رسول علیه السلام را

در علم شرع صاحب و صدر مسلمی

عالی عبارت خوش عذب فصیح تو

از الکن الکنی برد از ابکم ابکمی

سلطان ملک دینی و دنیا هم آن تست

چون نیکخواه دولت شاه معظمی

مردم شناس شاهی و نزدیک اهل عقل

مردم توئی و شاه شناسا بمردمی

چون آدمی بصورت و معنی فرشته ای

گوئی که هم فریشته ای و هم آدمی

با آنکه اعلم العلمائی بعلم شرع

فتوی نشان کننده بوالله اعلمی

الله اعلم ار ز تو باش کریمتر

. . . ز علم از همه خلق اکرمی

در مدح تو بصورت تضمین ادا کنم

. . . بیت رودکی را در حق بلعمی

صدر جهان جهان همه تاریک شب شدست

از بهر ما سپیده صادق همی دمی

بینند جسم را و نه بینند روح را

بینیم مرترا که تو روح مجسمی

کردند قصد جسم تو و روح تو بسی

آهوئی و فزرمی و کرکوتی و رمی

بگرفتشان زمین و زمان کرد خاکسار

تو همچنان عزیز و شریف و مکرمی

تا جای گنج قارون ایشان فرو شدند

تو برشده بطارم عیسی بن مریمی

ایوان تو زطارم پیروزه فلک

بگذشت از آنکه صاحب ایوان و طارمی

در جویبار سنت و در باغ علم شرع

چون سرو راستی چو بنفشه همی غمی

طاوس وار در چمن فقه و باغ علم

زینسو همی خرامی و زانسو همی چمی

از حشمت تو بی ربض و خندق و سلاح

سد سکندر است بخارا ز محکمی

اسلاف تو برحمت حق حامی ویند

بی زحمت پیاده و سرهنگ دیلمی

حق کی گذاشتی که بخارای چون بهشت

ویران شود بجمله مشتی جهنمی

شمس حسام برهان دانی که تو که ای

درد بخاریان را درمان و مرهمی

در حضرت سمرقند از فر پادشاه

شاهنشه ائمه دین فخر عالمی

تدریس تو دعای شهنشاه اعظم است

تو خاص دوستدار شهنشاه اعظمی

تا چرخ تیز دور ز دوران نیارمد

باید که از دعای شهنشه نیارمی