بر عارض تو خط، چو پراکنده می شود
ترک فلک غلام ترا بنده می شود
آن دم نبات را نکند هیچ کس قبول
کان لعل شکرین تو پر خنده می شود
دانی که چیست نرگس مخمور سر به پیش
از چشمهای مست تو شرمنده می شود
آن را که کشت غمزه شوخ تو بی گناه
چون از لبت شنود سخن زنده می شود
گویی که دل چراست برین آستان مقیم
جانا سگان کوی ترا انده می شود
از خون مشوی دامن رعنای خویش را
کز چشم عاشقان تو زاینده می شود
وا حرتا که از سر کوی تو نامید
صوفی مستمند تو برکنده می شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز مرده بین که چه سان زنده میشود
آزاد سرو بین که چه سان بنده میشود
پوسیده استخوان و کفنهای مرده بین
کز روح و علم و عشق چه آکنده میشود
آن حلق و آن دهان که دریدست در لحد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.