امروز چو رشته بی سر و سامانم
وز شوق جگر، کباب دل بریانم
در پیش تو بر طبق کنم تا دانی
من واله نان و قلیه بادنجانم
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
امروز چو رشته بی سر و سامانم
وز شوق جگر، کباب دل بریانم
در پیش تو بر طبق کنم تا دانی
من واله نان و قلیه بادنجانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات و وضعیت بیسامان خود را بیان میکند و از شوق و عشقش سخن میگوید. او میگوید که به خاطر این شوق، دلش در آتش است و بهصفت خود به عنوان یک عاشق، به پیش محبوبش آماده است تا عشق و وابستگیاش را نشان دهد. همچنین به طعمی از زندگی اشاره میکند که به عشقش و علاقهاش به غذاهای ساده مانند نان و قلیه بادنجان مربوط میشود.
هوش مصنوعی: امروز حس میکنم که دست و پایم به هم ریخته و بینظم است، و از عشق و شوقی که در دلم دارم، آرامش و آسایش را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: من برای تو همه چیز را عرضه میکنم تا بدانی که من چقدر به نان و قلیه بادمجان وابستهام و چقدر به تو علاقه دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل چو بغمهای جهان درمانم
از دیده سرشکهای رنگین رانم
خود را چه دهم عشوه یقین میدانم
کاندر سر دل رسد به آخر جانم
یک روز بیوفتی تو در میدانم
آن روز هنوز در خم چوگانم
گفتی سخنی و کوفتی برجانم
آن کشت مرا و من غلام آنم
ای طبع بده ور ندهی بستانم
آن مایه که گرد کرده ای من دانم
ای آتش اندیشه چو من درمانم
اندر تو زنم گر نبری فرمانم
ای عشق چرا همی نهی بر جانم
باری که بدست کشیدنش نتوانم
من بنده مطیع آن چنان فرمانم
زنهار مده ز دست خود آسانم
در خدمت تست عقل و هوش و جانم
گر پیش برون روم ور از پس مانم
اقبال نیم که سال وماه و شب و روز
واجب باشد که در رکابت رانم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.