صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۴۰ یارب به کرم توانگرم گردانی از نان و کباب و کشکک و بریانی این دولت نان و حشمت بغرا را پیوسته بدار بر سرم ارزانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند درخواست میکند که به او کرم و نعمت ببخشد و او را بینیاز از نان، کباب و غذاهای دیگر کند. او همچنین از خدا میخواهد که نعمت و ثروت را همیشه بر سرش نازل کند و او را در رفاه نگه دارد.
هوش مصنوعی: خدایا، به لطف و کرم خود، مرا از نیاز به نان و کباب و غذاهای دیگر بینیاز کن.
هوش مصنوعی: این نعمت، نان و قدرت را برای من همواره فراهم کن و بر سر من نازل کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هستی که عیان نیست روان در شانی
در شان دگر جلوه کند هر آنی
این نکته بجو ز کل یوم فی شان
گر بایدت از کلام حق برهانی
ای دوست مرا دید همی نتوانی
بیهوده چرا روی ز من گردانی
بی جرم و جنایتی که از من دانی
چون پیر خر از نیش، ز من ترسانی
اقبال براندت که حکمت خوانی
ور نام طلب کنی ز نان در مانی
بردار مرا ز خاک اگر بتوانی
تا پیش تو بر خاک نهم پیشانی
ای آنکه بروی قبله خوبانی
دل را دل و تن را تن و جان را جانی
گفتم بدلت خریدم از نادانی
اکنون که پدید است بجان ارزانی
شوخی صنمی خوشی کشی خندانی
طوطی سخنی و عندلیب الحانی
چون برده دلم به لابه و دستانی
لابد پس دل روم چو سرگردانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.