گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۱ - تارک الصلاه مباش

 

نصیحتی کنمت ای پسر ز من بشنو!

تو این نصیحت و چون گوهرش محافظ باش

مجالست منما با قلندر و درویش

مصاحبت منما با ارازل و اوباش

به زور پنجه و بازوی خویش غره مشو

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۲ - رحمت حق

 

وقت آن شد که بلرزیم چو بید از سرما

ساقیا! می به قدح کن، که زمستان آمد

رعد در ناله شد و قطره فشان گشت سحاب

رحمت حق، ببر باده پرستان آمد

گشت مغلوب زمستان، سپه فصل بهار

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۳ - خجسته کتاب

 

هزار شکر که شد ختم این خجسته کتاب

به عون خالق و جبار و قادر قهار

اگر چه شیوهٔ من نظم و مدح و مرثیه بود

مرا به نظم غزل کرد دوستی ناچار

به غیر مدح رسول و ائمه و اطهار

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۴ - نخل غفلت

 

ای که مستی ز بادهٔ دولت

تا نمیری کجا شوی هشیار

سفری پیش داری ای غافل!

راه دور است توشه ای بردار

چشم از این قصر زر نگار بپوش

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۵ - خون دل

 

ای که خواهان راحتی به جهان

دل خود را به دلبران مسپار

گر دل خود به دلبران دادی

بنشین، خون دل ز دیده ببار

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۶ - در حقیقت

 

هر که غالب گشت عقل وی به نفس

رتبهٔ او از ملک بالاتر است

وآنکه او را نفس غالب شد به عقل

در حقیقت، از جمادی کمتر است

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۷ - تیغ تیز

 

به روزگار از این درد صعب تر نبود

که نزد خلق عزیزی اگر ذلیل شود

ولی مصیبت اینجاست کان ذلیل، حقیر

فتد به بستر بیماری و علیل شود

هزار مرتبه باشد ز زندگی خوشتر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۸ - عجوزهٔ دنیا

 

چه خواهی از دل من، ای عجوزهٔ دنیا!

طلاق گفتمت از من دگر چه می‌خواهی

مرا که نیست خبر از جحیز و زینت تو

دگر ز جان من بی خبر، چه می‌خواهی

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۹ - چراغ

 

در جهان هر که با تو کرد بدی

در عوض کن به جای او نیکی

دست را حایل چراغ بدار

تا رهاند تو را ز تاریکی

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۰ - درد بی علاج

 

گرچه از دردها در این عالم

سخت دردیست دزدی و حیزی

لیک دردی که بی علاج بود

در جهان پیری ست و بی چیزی

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۱ - ندهد سود

 

هر که را دختری ست در خانه

زود باید به شوهری دادش

ور ز دختر خیانتی سر زد

ندهد سود، داد و فریادش

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۲ - بانگ فریاد

 

دختری روی همچو ماهی داشت

مادر او به شو، نمی دادش

چندگاهی نمود صبر آخر

به فلک رفت، بانگ فریادش

پسری را به پیش خویش بخواند

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۳ - غم زمانه

 

ای که گویی غم زمانه مخور

تو چه دانی که از غم آزادی

گر یکی روز خورده بودی غم

از غمم سرزنش نمی دادی

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۴ - عاشق

 

حال عاشق، ز من چه می پرسی

ای که عاشق، نگشته ای روزی

در جهان، روزی ار شوی عاشق

از جهان، چشم خویش بردوزی

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۵ - چراغ خویش

 

ای که داری چراغ مرده به دست

نیست عقلت به جهل نزدیکی

روغنی در چراغ خویش بریز

تارها سازدت ز تاریکی

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۶ - غم بیهوده

 

اگر صد سال در این دار فانی

بمانی، عاقبت بایست مردن

چو می دانی که باید عاقبت مرد

چه حاصل، از غم بیهوده خوردن

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۷ - یک عمر

 

یک دمی بیدار شو، از خواب ناز

ای که روز و شب، به خواب غفلتی!

مهلتت یک عمر داد ندای عزیز!

از اجل، دیگر نیابی مهلتی

تا که داری فرصتی، در توبه کوش

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۸ - مجال مکث و درنگ

 

ای که آسوده خفته ای شب و روز

زیر این طاق لاجوردی رنگ

چشم خود باز کن، که اینجا نیست

هیچ کس را مجال مکث و درنگ

بایدت رفت و زین سرای فراخ

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۹ - هشیار باش

 

این چند روز عمر، که هستی تو در جهان

هشیار باش، تا ندهی نام خود بباد

فردا کز این جهان، به جهلن دگر روی

کاری بکن که خلق، به خیرت کنند یاد

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰ - بخل و حسد

 

عجب آید مرا که می دانیم

عاقبت جای ماست زیر لحد

در حق هم، در این جهان ما را

نیست کاری، به غیر بخل و حسد

ترکی شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode