گنجور

 
۱
۲
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۱ - وله

 

ای پسری کز جمال خلعت نازت به تن

جان مرا تازه کن از آن شراب کهن

که خلعت شه رسید زری به وجه حسن

زآصفی طلعت است پر از فر ذوالمنن

به محضرش برفراز ز قامتت نارون

[...]

۵۴ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۲ - درتوصیف بهار و منقبت حیدر کرار علیه سلام الله

 

ای پری سیر لعبت با فروغ برجیسی

وی فرشته خو دلبر خو با فریب ابلیسی

می بده که گلشن یافت مرغکان تقدیسی

سرو بن چو آصف زد زعلم ادریسی

نسترن بباغ آمد با جمال بلقیسی

[...]

۷۲ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت عیدنوروز و منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام گوید

 

چو نوروز کاوه‌سان علم بر کتف نهاد

سر بیوراسب دی ز تاج و تن اوفتاد

فریدون فرودین برآمد به تخت شاد

در و دشت جست زیب چو اورنگ کیقباد

شخ و شاخ یافت لعل چو اکلیل بهمسنی

[...]

۸۴ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۴ - در تهنیت عید صیام

 

ای خم ابروی تو بزلف مجعد

همچو مهی نو بشام عید مقید

قرب طرب جو که روز گشت مبعد

شد بفراز شفق هلال مصعد

ریزمیی چون شفق بجام هلالی

[...]

۴۸ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۵ - وله

 

از بیم آصف ای تتری ترک نوشخند

چندی دراصفهان نفکندی بکس کمند

نز زنده رود کشته بدت تا بهیرمند

نه ازهری زدی علم جور تا هرند

حالی به ری شد آصف و قم ای شه خجند

[...]

۳۶ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۶ - وله

 

ای به رخت خط چو شب به دورهٔ خورشید

خال به تابان مهت چو بیم بر امید

حسن تو رخشان سهیل نعمت جاوید

رفته قمر گرد راهت از پی تعویذ

سنبلت افشان چو سنبله که به ناهید

[...]

۲۷ بیت
جیحون یزدی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۶