سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴
ای یوسف نامی که همیشه چو زلیخاجز آرزوی صحبت تو کار ندارم
یعقوب چو تو یوسفم اندر همه احوالزان جز غم روی توفیاوار ندارم
دکان ترا جز فلک شمس ندانمافعال ترا جز دل ابرار ندارم
بی شعر تو در ناظمه اندیشه نیابمبی مدح تو در ناطقه گفتار ندارم
مقدار تو نزدیک من از چرخ فزونستهر چند به نزدیک تو […]

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات (گزیدهٔ ناقص) » گزیدهٔ غزل ۴۷۴
عاشق شدم و محرم اینکار ندارمفریاد که غم دارم و غمخوار ندارم
آن عیش که یاری دهدم صبر ندیدموان بخت که پرسش کندم یار ندارم
بسیار شدم عاشق و دیوانه ازین پیشآن صبر که هر بار بد این بار ندارم
یک سینه پر از قصهٔ هجر است ولیکناز تنگدلی طاقت گفتار ندارم
چون راز برون نفتدم از پرده که […]

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۱
عاشق شدم و محرم این کار ندارم
فریاد که غم دارم و غمخوار ندارم
آن عیش که یاری دهدم صبر ندیدم
وان بخت که پرسش کندم یار ندارم
بسیار شدم عاشق و دیوانه از این پیش
آن صبر که هر بار بد این بار ندارم
یک سینه پر از قصه هجر است، و لیکن
از تنگدلی طاقت گفتار ندارم
چون راز برون نفتدم […]

هلالی جغتایی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸
یار آمد و من طاقت دیدار ندارم
از خود گله ای دارم و از یار ندارم
شادم که: غم یار ز خود بی خبرم کرد
باری، خبر از طعنه اغیار ندارم
گفتم: چو بیایی، غم خود با تو کنم شرح
اما چه کنم؟ طاقت گفتار ندارم
لطف تو بود اندک و اندوه تو بسیار
من خود گله اندک و بسیار ندارم
گو: خلق […]
