قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲
تا ماه مرا رفتن با خیل و سپاه است
هر روز مرا دل بره و دیده براه است
پر گرد سپاه است دو رخسار من از غم
تا بر گل رخساره او گرد سپاه است
چون زلف درازش غم هجرانش دراز است
[...]

صوفی محمد هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷
امروز مرا فرقت آن روی چو ماه است
در هجر ندانم که در آفاق چه ماه است
از خلق نخواهم که کنم درد تو پنهان
اما چه کنم این دو رخ زرد گواه است
گوید که مکش آه، مرا آه چه سازد
[...]

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵
چشم همه را بر گل روی تو نگاه است
انصاف بده دیده مارا چه گناه است
طوبی چکنم من که خرابم ز قد تو
سرو تو مگر کمتر از آن شاخ گیاه است
مگذر ز وداع من بیمار که امروز
[...]

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱
امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه است
چون شمع، سراپای تنم وقف نگاه است
بی ابروی او بس که شب عید ملولم
در دیده هلالم چو پر زاغ سیاه است
جز نرمی خویشم ز کسی نیست حمایت
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۶
روزم سیه از پرتو آن چشم سیاه است
کز چین جبین سلسله جنبان نگاه است
خمیازه گل وقت سحر بی سببی نیست
غفلت نکنم، در خم آن طرف کلاه است
بر داغ سیه روزی عشاق ببخشای
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۴۸
با عشق تو اندیشه کونین گناه است
عشاق ترا ترک دو عالم دو گواه است

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳
دل را ز نگه دام هوس بر سر راه است
در مزرع غم ریشهٔ این دانه نگاه است
بیدرد نجوشد نفس از سینهٔ عاش
موجی که !ززن بحر دمد شعلهٔ آه است
این دشت زیارتکده منظره کیست
[...]

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲
حیرانی من محرم آن روی چو ماه است
این دیده چراغی ست که بی دود سیاه است
رونق ده حسن است فراوانی عاشق
آرایش رخساره ی شه، گرد سپاه است
دل خانه تهی کرده ز خود، تا تو درآیی
[...]

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۹
آن رنج کز او جان تلف و توش تباه است
خشک و تر ما و آتش او برق و گیاه است
از بنگه ماهیش خطر تا در ماه است
با این همه نهراسم از او بیم گناه است
