گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » مرثیه شاه شهدا گوهر دریای امامت حضرت حسین بن علی «ع »

 

آتش همه را از تف این شعله بجان است

دل گر همه سنگ است، از این ماه، کتان است!

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » مرثیه شاه شهدا گوهر دریای امامت حضرت حسین بن علی «ع »

 

روز و شب از این واقعه خونابه فشان است

چشم مه و خورشید چنین سرخ، از آن است!

واعظ قزوینی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

آن نور که هر ذره ازو در لمعان است

در پردهٔ پیدایی او گشته نهان است

در دیدهٔ بالغ نظران پرتو خورشید

بر خاک ره افتادهٔ آن سرو روان است

تا ترک نگاه تو دگر قصد که دارد

[...]

جویای تبریزی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح حضرت امام عصر (عج)

 

تا در چمن این سرو برازنده چمان است

چیزی که به دل نگذرد اندوه خزان است

چشمش نشد از دولت دیدار تو محروم

پیداست که آیینه ز صاحب نظران است

بی ناوک بیداد تو آسایش دل نیست

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - تجدید مطلع

 

تا دیده ز دل، نیم قدم ره به میان است

از پرده برآ، چشم جهانی نگران است

محروم مهل دیدهٔ امّید جهان را

ای آنکه حریمت دل روشن گهران است

بی روی تو در دیده بود خار، نگاهم

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

از بس که تو را خوی، به عشاق گران است

بی قدر متاع سر بازار تو جان است

ته جرعه ای از ناز به گلزار فشاندی

زان روز، لب غنچه ز خونابه کشان است

جان رفت و نکردی گذری بر سر خاکم

[...]

حزین لاهیجی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴ - خطاب به نایب السلطنه

 

امروز که با شاه جهان ماه جهان است

روز رمضان نیست که رو بر رمضان است

ما را به دو ماه است درین فصل سرو کار

کاین کاهش جان آمد و آن خواهش جان است

هر جا که بود عیش و طرب پیرو این است

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » نامه‌های فارسی » شمارهٔ ۱۶ - کاغذی است از قائم مقام به فاضل خان

 

دل کز بر من گم شد و پیدا نشود باز

عالم همه دانند که اندر همدان است

پیداتر از این گر بتوان گفت بگویم

تا باز نگوئی که این راز نهان است

گیرم که زیان آیدم از گفتن این راز

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » نامه‌های فارسی » شمارهٔ ۸۵ - به یکی از دوستان نوشته است

 

در کیش من اسلامی اگر هست بعالم

در کفر سر زلف چون زنجیر بتان است

گر واعظ مسجد بجز این گوید مشنو

این احمق بیچاره چه داند حیوان است

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » رساله‌ها » شرح حال نشاط

 

گر در دو جهان کام دل و راحت جان است

من وصل تو جویم که باز هر دو جهان است

فلسی نخرم عشوه این جا که پدید است

باور نکنم وعده آن جا که نهان است

این جا که پدید است بدیدیم چنین است

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » رساله‌ها » رساله عروضیه

 

یا رب تو نگه دار وجودش را کامروز

در عالم اگر دادرسی هست همان است

یک لحظه معاذالله اگر عدلش نبود

ظلم است که بگرفته کران تا بکران است

قائم مقام فراهانی
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۱۵ - علّت بی تابی نوزاد

 

دانی که چرا طفل به هَنگامِ تَوَلّد

با ضَجّه و بی تابی و فریاد و فَغان است

با آن که بَرون آمده از مَحبَسِ زه دان

و امروز در این عرضۀ آزادِ جهان است

با آن که در آن جا همه خون بوده خوراکش

[...]

ایرج میرزا
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم

 

آن مردکه خر، که وکیل همدان است

دیدی که چسان است

میرزاده عشقی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode