اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۱
او را خواهی دل به غمش یکتو کن
از بد ببُر و هر چه کنی نیکو کن
خواهی که طریق نیکخویان ورزی
با خوی بد رفیق بدخو خو کن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۲
هر چند که هست خار همپایهٔ گل
شاید که بود همیشه همسایهٔ گل
یک سال برای آن بود دایهٔ گل
کآسوده بود دو روز در سایهٔ گل
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۳
هر چند مرا قصد سلامت باشد
در من زهمه خلق ملامت باشد
هر یک به هزار فعل بد مشغولند
گر من نظری کنم قیامت باشد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۴
هرگه که نظر از سر سودات افتد
لابد حرکتهات نه برجات افتد
چون تو زسر شهوت خود پرهیزی
هر جای که شاهدی است درپات افتد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۵
از عالم دل اگر نشانی بدهیم
خود را زهمه غمان امانی بدهیم
تو از نظری به غسل محتاج شوی
ما در نظری غسل جهانی بدهیم
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۶
اندر ره عشق هر که دارد گذری
با خود نکند به هیچ وجهی نظری
گر هرچه به شهوت است آن عشق بود
پس عاشق صادق است هر گاو و خری
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۷
ای رای تو مردمی و احسان کردن
خوی تو مراعات غریبان کردن
مهمان جمال تست جان و دل من
عیبی نبود خدمت مهمان کردن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۸
زان پیش که من شیفته رسوا گردم
وندر مجلس چو نقل رسوا گردم
گر بر دل جمع زحمتی هست زمن
هرچند که جا خوش است تا واگردم