گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

ای سرو قد تو رسته در دیده ما

بی روی تو خواب نیست در دیده ما

این مردمک دیده ز ما شرم نداشت

راز دل خسته گفت او در همه جا

جهان ملک خاتون
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳

 

علمی که تو را پاک کند از من و ما

ماء القدسش نام کند مرد خدا

خواهی که حدث پاک شود از تو تمام

برخیز و بشو جامهٔ هستی و بیا

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶

 

بنواخت مرا لطف الهی به خدا

هر درد که بود از کرم کرد دوا

تشریف خلافت او به سیّد بخشید

او را بشناس و یک زمانی به خود آ

شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

ای نفحه روحپرور باد صبا

بویی ده از آن زلف دلاویز به ما

آن زلف دلاویز که در سایه اوست

آن روی که هست آینه روی خدا

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

ای وعده بسی داده و ناکرده وفا

از اهل وفا نباشد این شیوه روا

رفتن به طواف کعبه کی سود کند

بی دین درست و صدق و بی سعی و صفا

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

ای عارف سر من عرف در اسما

آن کس که شناخت نفس بشناخت خدا

نفس تو چه نسبتش به ذات احد است

یک نکته بگو در این ره ای راهنما

نسیمی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

بستی کمر وداع و زین شیوه مرا

هم دست زکار رفت و هم پای ز جا

نی دست که دامن تو گیرم که مرو

نی پای که در پی تو آیم که بیا

جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

تا شد به هوای عشق آن ماه لقا

اشکم دریا از جگر خون پالا

گریند به حال من درین رنج و عنا

مرغان هوا و ماهیان دریا

امیرعلیشیر نوایی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

از ما نبود نشان و نامی پیدا

زان رو که شدم غریق دریای فنا

از هستی خود چو محو گشتم دیدم

از دست حبیب خلعت عز بقا

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

ای ذات تو برتر از خیال من و ما

ز آثار صفات تو جهان شد پیدا

اشیاء همه غرق نور رویت بینم

ای حسن و جمال تو هویدا ز اشیا

اسیری لاهیجی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » رباعیات مستزاد » شمارهٔ ۱

 

دانی که چه حاصلم شود آخر کار

زینسان که مرا

بابافغانی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

گر اهل دلی بده رضایی بقضا

از دایره رضا منه بیرون پا

دریاب که دارد عدد لفظ رضا

یمن و شرف هزار و یک نام خدا

فضولی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱

 

ای صاحب مسئله! تو بشنو از ما

تحقیق بدان که لامکان است خدا

خواهی که تو را کشف شود این معنی

جان در تن تو، بگو کجا دارد جا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲

 

از دست غم تو، ای بت حور لقا

نه پای ز سر دانم و نه، سر از پا

گفتم دل و دین ببازم، از غم برهم

این هر دو بباختیم و غم ماند به جا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

از دست غم تو ای بت حور لقا

نه پای ز سر دانم و نه سر از پا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

گفتم دل و دین ببازم از غم برهم

این هر دو بباختیم و غم مانده بجا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

گفت عابد چون بدید این ماجرا

من سگی چون تو ندیدم بیحیا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول

 

القصه به صد کرشمه و ناز مرا

عاشق کردی و سر به صحرا دادی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

سحرهای ساحران آن جمله را

مرگ چو بی دان که آن شد اژدها

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

شاها، ملکا قد فلک را

جز بهر سجود خم نکردی

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode