از دست غم تو، ای بت حور لقا
نه پای ز سر دانم و نه، سر از پا
گفتم دل و دین ببازم، از غم برهم
این هر دو بباختیم و غم ماند به جا
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
از دست غم تو، ای بت حور لقا
نه پای ز سر دانم و نه، سر از پا
گفتم دل و دین ببازم، از غم برهم
این هر دو بباختیم و غم ماند به جا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از دلبستگی و غم عشق میگوید. او به محبوبش اشاره میکند و بیان میکند که در اثر غم عشق، نه میداند چگونه خود را نگه دارد و نه میتواند از این حال رهایی یابد. او از تصمیم خود برای باختن دل و دینش به خاطر این غم میگوید، اما در نهایت فقط غم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: از شدت غم تو، ای زیبای ملاقات، نه میتوانم بر زمین بایستم و نه میتوانم از خودم سر بلند کنم.
هوش مصنوعی: به خودم گفتم که عشق و ایمان را فدای این غم کنم، ولی در نهایت نه تنها عشق و ایمان را از دست دادم، بلکه غم همچنان باقی ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا رب به محمّد و علی و زهرا
یا رب به حسین و حسن و آلعبا
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا
بیمنتِ خلق یا علی الاعلا
بگرستم زار پیش آن کام و هوا
گفتا مگری پند همی داد مرا
پنداشت مگر کآب نماند فردا
نتوان کردن تهی به ساغر دریا
بر چهره خوب تو فشاندیم ثنا
جان و دل و دیده هر سه کردیم فدا
در هر چه کنی ز دل بدادیم رضا
حکمی که کنی و گر بجانست روا
من خفته بدم دوش دل از یار جدا
بر بالینم رسته یکی شاخ گیا
بیخش غم و درد و حسرت و بار بلا
از هر سه بلا جان و دلم گشته ملا
امروز چو کاسۀ سرت هست بهجا
مَی نوش به کاسه، با حریفی دانا
صد کاسه و کلّهٔ سرِ شاه و گدا
نَخرَند به کوزۀ فُقاعی فردا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.