ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
در مصاف قضا به خون عدوش
تا به شمشیر بید گلگون باد
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲ - فصل
ای به چشمم عزیزتر گردی
کز زمین عطف دامن تو برفت
از تو باز آمدن که یارد خواست؟
شکر این آمدن که داند گفت؟
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد
هر که در راه عشق صادق نیست
جز مرایی و جز منافق نیست
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
ای رفته ز من ترا چه افسون آرد؟
کاین فرقت تو ز چشم من خون آرد
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۹ - داستان شاهزاده با وزیر و غولان
با تو چه کند رقیب تاریکت
بس نیست رقیب تو، ضیای تو؟
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۲ - داستان زن بازرگان با شوهر خویش
ابیض مظلم و کل بیاض
فی سوی العین و المفارق نور
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۲ - داستان زن بازرگان با شوهر خویش
لقد طوفت فی الافاق حتی
رضیت من الغنیمه بالایاب
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان
این کار به زر چو زر نخواهد شد
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۰ - آمدن دستور هفتم به حضرت شاه
گرچه ماهند ورچه پروین اند
از در ذم و اهل نفرین اند
سبب جنگ و ننگ و آزارند
علت رنج و خرج کابین اند
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۱ - داستان پادشاه زن دوست
کی باشد کی، که در تو آویزم
چون در زر و سیم، مرد نو کیسه
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۲ - داستان آن مرد که مکر زنان جمع می کرد
لقد طوفت فی الافاق حتی
رضیت من الغنیمه بالایاب
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۶ - داستان کودک دوساله
از خوی بدش چنان همی ترسم
کز وی دل من بر هجر خرسندت
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا
گیرم ار مویها زبان گردند
هر زبان صد هزار جان گردند
تا بدان شکر حق فزون گویند
شکر توفیق شکر چون گویند؟
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
گردیده بدست رهنمون دل من
در گردن دیده باد خون دل من