گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵ - خطاب به معشوق

 

دارم سری از خیال در پیش

وز درد فتاده ام به تشویش

کان دلبر شوخ چشم عیار

رانده است مرا ز حضرت خویش

در خانه خود صلا زد آنگاه

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶ - جواب از زبان معشوق

 

ای یاد تو مرهم دل ریش

افتاده ای از چه رو به تشویش

چون قول ببندگیت دادم

پیمان شکنی نباشدم کیش

هر لحظه ارادتم فزون است

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بمناسبت تاجگذاری ۱۳۳۲

 

الحمد که حاسد بداندیش

شد کشته بزخم ناوک خویش

ادیب الممالک
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۶۳ - انتقاد از قمه زنی

 

بشنو که لطیفۀ قشنگی است

این است حقیقت اصلِ معنیش

در دستۀ شاحسین بنگر

کان تُرک کفن فکنده در پیش

خواهد که کُشد سِنان و خُولی

[...]

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » وقت کا رست

 

در جهل مباش و دانش اندیش

کز جهل نرفت کاری از پیش

زنهار به فکر کار خود باش

بیگانه چنین مباش از خویش

با داروی فکر تا توانی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » از زبان محمدعلی شاه مخلوع

 

بر یاد نگار عیسوی کیش

کردیم سفر به ملک اطریش

درویشانه گذشتم از خویش

کز عشق‌، شهان شوند درویش

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode