گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۶ - درد عاشق

 

حسن تو شکسته نور مهتاب

خورشید ز تاب توست بی تاب

با قبلهٔ ابروی تو حاشا

کس روی کند به سوی محراب

شب های دراز در فراقت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۳۶ - ناوک غمزه

 

حوری صنمی، به کیش زرتشت

با ناوک غمزه ای مرا کشت

با ابروی تیزتر ز تیغش

زخمی بزد و به خونم آغشت

از بس که دلیر و جنگ جویی است

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۴۷ - جای دلبر

 

باشد به سرم هوای دلبر

جان چیست کنم فدای دلبر

از چشم، عزیزتر ندارم

در چشم من است جای دلبر

بیگانه ز جمله ماسوی شد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۹ - در نجف

 

ای کشتی علم را تو لنگر!

وی قطب کمال را تو محور!

هستی تو به مصطفی پسر عم

خوانده است نبی تو را برادر

تو قوت بازوی رسولی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل چهارم - ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۵ - ترکیب بند عاشورایی

 

ای سر اله را تو سرپوش!

وی بادهٔ عشق را قدح نوش!

ای کز ز ره لطف و مهربانی!

پرورده پیمبرت در آغوش

ای فرش ز داغ تو عزادار!

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۸۳ - لباس میش

 

زاهد که بود به زهد، مشهور

زهدش همه فسق و نوش نیش است

بیچاره ز زهد خشک و تلبیس

پیوسته فکنده سر به پیش است

زنهار مخور فریب او را

[...]

ترکی شیرازی