قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۳
ای آفتاب شاهان شاهی و بی قرینی
پاک از همه بلائی چون گیتی آفرینی
با راستی رفیقی با مردمی قرینی
رایند جمله شاهان تو رای آفرینی
گر چه مه زمانی ورچه شه زمینی
[...]

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۲
با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی
رنجور و ناتوانم نایی مرا ببینی
دیدی که سخت زردم پنداشتی که مردم
آخر چگونه میرد آنک تواش قرینی
یا سیدی و روحی حمت فلم تعدنی
[...]

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵
آن روی چون بهارت رشک نگار چینی
جانم ز مهر رویت شد لحظه درد چینی
رضوان گرت ببیند آراسته بدینسان
در تو به تهمت افتد گوید که حور عینی
در باغ دلنوازی شمشاد تازه روئی
[...]

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱
در غیرتم که با خود همراز و همنشینی
در آب عکس خود را زنهار تا نبینی
آیینه را نخواهم در صحبتت که زانجا
دانی که تا چه غایت زیبا و نازنینی
آنگه که دیده باشی رویی بدین ملاحت
[...]

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴۵
بسیار باشد، ای جان، از همچو من غمینی
نازی که می کشم من از چون تو نازنینی
تا دست و پا نهادی در حسن کس ندیدم
پایی به دامن اندر، دستی در آستینی
گر در جهان بگردی از جور خود نیابی
[...]

کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۲
ای طالب معانی در شاعری ز هر در
در حجره معاذی چون آیی و نشینی
از بس تواضع او را کوچک دل شناسی
لیکن برادر او مرد بزرگ بینی

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۲
من کیستم درین دشت، آوارهٔ حزینی
صدخار رفته در پا، از هر گل زمینی
از شوق سجده کردن بر آستانهٔ دوست
هر عضو از تن من، چون گل شود جبینی
غافل نیم ز یادت، خاموش اگر نشینم
[...]

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۸
صد رنگ نقش بستیم دریاد گل جبینی
طاووس کرد ما را تصویر نازنینی
پرواز شوق امروز محملکش تپش نیست
در بیضهام جنون داشت بیبال و پرکمینی
وهم برهنه پاییگر دامنت نگیرد
[...]

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸
ای شوخ نازپرور آشوب عقل و دینی
طیب بهار خلدی زیب نگار چینی
کم مهر و زود خشمی گلچهر و شوخ چشم
طرار و دلفریبی طناز و نازنینی
عیدی از آن شریفی روحی از آن لطیفی
[...]
