گنجور

مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴

 

ای شمع اگر نه محنت عشق آزموده ای

از راه دیده راز دلت چون نموده ای

پروانه را بسوختی و یافتی جزا

تخمی که کاشتی بر آن خود دروده ای

از عاشقان تو رسته تری زانکه روزها

[...]

مجد همگر
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹۰

 

گرچه به هر سخن دلم از تن ربوده‌ای

با این همه بگوی، که جانم فزوده‌ای

چشمت به غمزه بردن دل‌ها نمونه‌ای‌ست

تا تو بدین بهانه چه دل‌ها ربوده‌ای!

رویت درون پرده و صد پرده چاک از او

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۹

 

زان تازه خط سبز که بر لب فزوده‌ای

هوش و خرد به تازگی از ما ربوده‌ای

خضر است آن نه خط که ز لعل حیات‌بخش

دیگر به آب زندگیش ره نموده‌ای

خط و لبت که خضر و مسیحند هم‌نفس

[...]

جامی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷

 

ای آنکه در نصیحت ما لب گشوده‌ای

معلوم می‌شود که تو عاشق نبوده‌ای

هر طعنه‌ای که بر دل آزرده کرده‌ای

بر زخم ما جراحت دیگر فزوده‌ای

گفتی: اگر دل تو ربودم به صبر کوش

[...]

هلالی جغتایی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۹

 

دارم دلی ز غصه گران‌بار بوده‌ای

بر خویشتن ز آبله چیزی فزوده‌ای

دل آن بلا کزو نفسی برق خرمنی

بخت آنچنان کزو اثر مرگ دوده‌ای

از بهر خویش ننگم و دارم ز بخت چشم

[...]

غالب دهلوی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲

 

روی تو را ندیده دلم را ربوده ای

در دلبری چه چابک و چالاک بوده ای

دین ودلی سراغ ندارم دگر به کس

غارت همی ز بسکه دل ودین نموده ای

داری کجا ز حالت شب های ما خبر

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode