گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۸۱

 

با درد من دوای کسی سازگار نیست

نبضم دراضطراب ز دست طبیب شد

اشکم ز یک نگاه تو بر دیده می دود

این خون گرفته با پدر خود رقیب شد!

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

 

از عقده های زلف بتان شانه نگذرد

این مرغ تنگ چشم ز یک دانه نگذرد!

گر شمع بگذرد ز سر خنده، عیب نیست

باید زگریه های غریبانه نگذرد

فرمان شمع کآمده از شعله سر به مهر

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۹۰

 

دل داده ام به یار، ببینم چه می شود

بستم به شعله خار، ببینم چه می شود

شور جنون زیاده شد از موسم خزان

در فصل نوبهار ببینم چه می شود

سر رشته امید، برون رفته از کفم

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵

 

در بزمگاه وصل چو نوبت به ما رسد

مینا جدا، پیاله جدا، می جدا رسد

گل سر به نازبالش بلبل نمی نهد

در گلشنی که پای نسیم حیا رسد

چون طفل غنچه، از گل کم قسمتی مرا

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۱۱

 

دل برد آن نگار، ببینم چه می کند

گل کرد صید خار، ببینم چه می کند

شوخی کنان به چشم درآمد چو طفل اشک

آید چو در کنار، ببینم چه می کند

در صبح وصل، دیده گرفتار گریه بود

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۱۲

 

شیرین به چشم کس ننماییم همچو اشک

پرورده اند گوهر ما را به آب شور

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۷۸

 

دارم تنی ز دست غمت چون سبوی خشک

از آب شکوه چون نکنم تر، گلوی خشک؟

لب تشنه مراد چه خواهد ز چرخ دید؟

کام پیاله تر نشود از سبوی خشک

تنها به خس نه ایم در افروختن شریک

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۸۲

 

امشب به سوی میکده باد از چمن وزید

برخاست رنگ باده به تعظیم بوی گل

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۰۹

 

تاب عنان گرفتن یک ناله ام نماند

از بس که در فراق تو بی تاب گریه ام

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۱۴

 

دایم غم نخوردن یک بوس می خورم

بوسی نخورده ام ز تو، افسوس می خورم

بی غیرتی نگر، که ز بتخانه گرد عشق

سیلی برای ناله چو ناقوس می خورم

سرچشمه دار العطشم تا به کربلا

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۲۶

 

دستم نگشت با گل داغ تو آشنا

گلچین بی وقوفم و شرمنده گلم

دل از خیال وصل رخت صدچمن شکفت

آیینه دار موسم آینده گلم

نشناختم که یار کدام است و گل کدام

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۴۰

 

دانسته، رو به تیغ نگاه تو آمدم

از خود گذشته بر سر راه تو آمدم

صف بست غمزه ات ز پی قتل دوستان

دشمن شدم به خود، به سپاه تو آمدم

رفتم به جنگ خویش، نگشتم به خود حریف

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴

 

پای از جهان کشیده قراری گرفته ایم

چون صبح ازین بساط کناری گرفته ایم

چون هر نفس گلی ندمد از چراغ ما؟

آتش ز دودمان بهاری گرفته ایم

از دست داده ایم به آسانی حنا

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۷

 

از بس ز پا فتاده ایام پیری ام

ناید ز صد جوان، سر مو دستگیری ام

آزاده ام مخوان، که ز ملک عدم، قضا

آورده در وجود به طرز اسیری ام

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰

 

جز من که داده مادر دهرم ز غصه شیر

کس پرورش نیافته هرگز به دوش غم

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۸۱

 

هرگز چو ریگ شیشه ساعت نشد نصیب

کز خانه بهر کسب هوا، پا نهم به بام

وامی اگر ز روی درشتی به ما دهند

چون آسیا، کنیم به نرمی ادای وام

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۹۳

 

باشد اگر امید اثر با گریستن

کی دل کشد به خنده، بود تا گریستن

ای شمع،این قدر به تو لذت نمی رسد

سوز و گداز از تو و از ما گریستن

دیوانه خصلتیم، ز ما پر بعید نیست

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۰۱

 

گر باده می خری، به زر گل خرید کن

بفروش ساز مطرب و بلبل خرید کن

خالی ز عیب نیست متاع دکان زهد

این جنس را ز روی تامل خرید کن

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۰۳

 

در آتشم فکند که بی دود و دم نشین

غم بر دلم گماشت که رو بی الم نشین

حکم قضا رسید که با وسعت سپهر

در تنگنا همیشه چو نال قلم نشین

فریاد می کند جرس کاروان چرخ

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۱۲

 

گفتی عرق دوباره چو شد، تند می شود

من تندی از دوباره ندیدم، سه باره کن

طغرای مشهدی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode