گنجور

 
طغرای مشهدی

دانسته، رو به تیغ نگاه تو آمدم

از خود گذشته بر سر راه تو آمدم

صف بست غمزه ات ز پی قتل دوستان

دشمن شدم به خود، به سپاه تو آمدم

رفتم به جنگ خویش، نگشتم به خود حریف

از خود گریختم به پناه تو آمدم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode